معنی kąpać się - جستجوی لغت در جدول جو
kąpać się
حمّام کردن، حمله کنند
ادامه...
حَمّام کَردَن، حَملِه کُنَند
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
jąkać się
گلوگیر صحبت کردن، حدس و گمان، لکنت داشتن، سیم پیچ
ادامه...
گَلوگیر صُحبَت کَردَن، حَدس و گُمان، لُکنَت داشتَن، سیم پیچ
دیکشنری لهستانی به فارسی